تهدیدنمایی از سیرک عادیسازی
محسن پیرهادی نماینده مجلس یازدهم و عضو سابق شورای شهر تهران
اقدام اخیر چند کشور کوچک عربی در عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی قطعا محکوم است، اما بههیچوجه مؤثر نیست. ازآنجاکه احتمال دارد در روزهای آتی، چند کشور دیگر نیز راه امارات و بحرین را بروند، اشاره به چند نکته ضروری است:
یک. نکته اول آن است که طرف مقابل تلاش میکند یکی از اهداف چنین اقدامی را نزدیک شدن به محدوده سرزمینی ایران و خطونشان کشیدن برای جمهوری اسلامی تعبیر کند و متأسفانه برخی از تحلیلگران کماطلاع نیز به این ایده دامن میزنند. مسئله آن است که رژیم صهیونیستی، پیشازاین نیز به ایران اسلامی نزدیک بود و البته کاری از پیش نمیبرد. جالب است بدانید بهرغم تبلیغهای فراوانی که صورت میگیرد، عادیسازی روابط بین کشوری مسلمان با رژیم کودک کش اسرائیل مسئله جدیدی نیست و پیشازاین در مورد کشورهای بزرگتر و مهمتری چون مصر و اردن اتفاق افتاده است. رژیم صهیونیستی از میان کشورهای همسایه ایران، از ۲۸ سال پیش با جمهوری آذربایجان، روابط رسمی دیپلماتیک دارد و از ۱۱ سال پیش در این کشور، سفارتخانه تأسیس کرده است.
در میان کشورهای همجوار یا هم حوزه با ایران، قطر، عمان و قزاقستان از سالها پیش با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کردهاند و ارتباط رژیم صهیونیستی با برخی از این کشورها همچنان ادامه دارد.
علاوه بر این، باید اشاره کرد که آمریکا و انگلیس، ۲۰ سال پیش دو کشور همسایه غربی و شرقی ما را اشغال نظامی کردند و بیش از ۳۰ سال است که در خلیجفارس، تحرکات نظامی دارند. این دو کشور که مولد، حامی و پدر مادی و معنوی رژیم فعلی صهیونیستی بودهاند، در این سالها، از نزدیکی به مرزهای ایران چه طرفی بستهاند که فرزند نامشروعشان، بخواهد از این طریق، ایران بزرگ را تهدید کند؟
دو. اقدام اخیر دو کشور عربی در عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی به نفع این دو کشور نیست و از رفتار مسئولان این دو کشور در جلسه امضای توافق، مشهود است که خودشان هم بهخوبی این واقعیت را میفهمند.
حتی در برخی رسانههای غربی، خلیفه بن زاید مورد سؤال قرارگرفته که چرا در مراسم امضای توافق با حضور رئیسجمهور آمریکا، شخصا شرکت نکرده و ولیعهد خود را فرستاده است که پاسخ داده برای من دیده شدن مهم نیست! این یعنی رئیس امارات بهخوبی میداند که چنین اقدامی به صلاح او نیست و باید حداقل در جلسه امضای توافق شرکت نکند. امارات کشوری با بنیه نظامی و سیاسی ضعیف است و ماهیتش به اقتصاد بسته است. امارات میخواهد سوئیس خاورمیانه باشد، یعنی چون کشوری کوچک است از مداخله در مناقشات و جنگها بپرهیزد، با همه عالم، روابط اقتصادی برقرار کند و به قطب اقتصادی تبدیل شود، اما با رفتارهای سیاسی همچون اقدام اخیر، قطعا خط بطلانی بر این رؤیا کشیده خواهد شد.
سه. ماجرای عادیسازی روابط، حتی به نفع رژیم صهیونیستی هم نیست. این کشور از طریق آمریکا، سالها بر کشورهای عربی نفوذ داشته و میتوانسته پیشازاین نیز دست به چنین اقدامی بزند. پس از شکستهای رژیم صهیونیستی در ۱۵ سال اخیر این دولت جعلی چندان ایده توسعه سرزمینی و بلندپروازیهای پیشین خود را مطرح نکرده است و میداند هر اتفاقی که منجر به زنده شدن ماجرای فلسطین شود، به سود این رژیم نخواهد بود. اسرائیل غاصب، در سالهای اخیر، به دنبال عادیسازی نرم و تدریجی و گسترش حوزه نفوذ و تأثیر حقیقی است و برانگیختن احساسات مسلمانان را به صلاح خود نمیداند. از همین رو است که عادیسازی روابط با دو کشور عربی کوچک، چندان در داخل اسرائیل موج ایجاد نکرد و حتی با سردی مواجه شد. شاید نتانیاهو، با این اقدام، به دنبال کاهش فشارها بر شخص خود باشد و بتواند ناکارآمدی و فساد خود را اندکی بپوشاند، اما ناظران هوشمند میفهمند که چنین اقداماتی، صرفا موجب شفافیت فضا و شکلگیری انتفاضه و موج مقاومت جدید است. اسرائیل که پیشازاین نیز همکاری نزدیک اطلاعاتی با برخی کشورهای عربی داشت و نیازی به اعلام آن نبود.
چهار. با تفاسیر بندهای پیشین، هدف از ماجرای عادیسازی روابط چه بوده است؟ اگرچه جبهه استکبار معمولا پیچیده عمل میکند، اما در این زمینه گرفتار رقابتهای شخصی شده است. مسئله انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست و ترامپ میخواهد به هر قیمت شده، رئیسجمهور بماند. کشورهای کوچک عربی نیز، برگهای کمارزشی بودهاند که برای نمایش انتخاباتی ترامپ، مصرفی چندروزه دارند. ترامپ احتمالا از این برگها، چند تای دیگر هم در آستین داشته باشد. البته او خوب میداند که این برگها مطلقا اثری در معادلات منطقهای ندارد و تهدیدی برای ایران نیست، اما چه میشود کرد که چند سیاست خوانده غربزده در داخل کشور، آن را تهدید تلقی میکنند؟ اقدام اخیر امارات و بحرین قطعا خیانت است و رسوایی عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی شیشه عمر آنها را نیز به عمر کوتاه این رژیم جعلی گره میزند.