در جلسه محاکمه متهمان به قتل معاون شهردار تهران چه گذشت؟
زنی که متهم است با همدستی یکی از همکارانش شوهرش را که معاون شهردار تهران بود به قتل رسانده، در جلسه محاکمه همه اتهاماش را منکر شد.
زنی که متهم است با همدستی یکی از همکارانش شوهرش را که معاون شهردار تهران بود به قتل رسانده، در جلسه محاکمه همه اتهاماش را منکر شد.
به گزارش شوراآنلاین، متهم که زنی از مدیران کل در شهرداری و دانشجوی دکتری است متهم است هشت ماه قبل در جریان یک نقشه از پیش طراحیشده، مقداری دارو به خورد شوهرش داده و او را که معاون شهردار تهران بود با همدستی یکی دیگر از کارمندان شهرداری به قتل رسانده است.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. زن جوان به نام مونا گفت: من اتهام مشارکت در قتل را قبول ندارم. شوهرم را من نکشتم. او را مهرداد که از دوستان سابقش بود به قتل رسانده است.
این زن گفت: شب حادثه شوهرم دیر به خانه آمد، چون قرار بود پروژه «من یک شهردار هستم» آقای زاکانی افتتاح شود و شوهرم خیلی درگیر این مساله بود. به او کمک کرده بودم تا این پروژه را پیش ببرد. آن شب شام را خوردیم و من با دخترم به خانه مادرم رفتم. قرار بود صبح آن روز به آرایشگاه بروم و دخترم هم میخواست با مادرم برای برفبازی به دماوند برود. شب تا ساعت ۱۲ شب با شوهرم چت کردم و شب بخیر گفتم و خوابیدیم. حدود ۵ صبح دوباره به شوهرم پیام دادم و متوجه شدم بیدار است. کمی با او صحبت کردم و بعد خوابم برد. حدود ۸ صبح بیدار شدم و هرچه با شوهرم تماس گرفتم، دیگر خبری از او نشد و بعد هم متوجه شدم کشته شده است.
قاضی به متهم گفت: شما در اداره آگاهی و نزد بازپرس به اختلافاتی که بینتان بوده اشاره کرده و گفتهاید شوهرتان را با نقشهای که همراه مهرداد کشیده، به قتل رساندهاید، حتی گفتهاید داروهای اعصاب شوهرتان را که مدتها بود مصرف میکرد، به مقدار زیاد در آب پرتقال ریخته و به خورد او دادهاید. از اینکه دستهکلید خانه را به مهرداد دادهاید تا وارد خانه شود هم صحبت کردهاید. حالا چطور میگویید که هیچ نقشی در قتل نداشتید؟
متهم گفت: من تحت فشار آگاهی اعتراف کردم. به من قرص میدادند و من در سلول انفرادی با قرصهایی که میدادند میخوابیدم و همیشه تحت تاثیر این قرصها بودم. هرچه را به من القا کردند گفتم. در اداره آگاهی به من گفتند تو که کاری نکردی، بیا گردن بگیر که خودت کلید را به مهرداد دادهای تا بچهات را ببینی. او به خاطر اینکه ناگهانی پدر و مادرش را از دست داده، مریض شده است. من به خاطر بچهام این کار را کردم.
متهم همچنین درباره اینکه علت چتهایش با متهم ردیف دوم چه بود، گفت: ما با هم دوست و همکار بودیم اما رابطه نامشروع در کار نبود. دختر من قرص ریتالین مصرف میکرد. باید روزی دو عدد قرص میخورد اما شوهرم روی این مساله حساس بود و میگفت روزی یک عدد بیشتر نده، چون دکتر دو عدد تجویز کرده بود. من مخفیانه و برگ به برگ قرص ریتالین را میخریدیم و دانهای در کیف دخترم میگذاشتم و به او میدادم تا شوهرم متوجه نشود. برای اینکه شوهرم متوجه نشود از مهرداد میخواستم قرص برای بچه بگیرد.
در ادامه وکیل متهم گفت: در نظریه پزشکی قانونی آمده علت فوت مصرف قرص دیازپام و کتامین است اما اشارهای به نشتی گاز نشده، در حالی که آثار کبودی بر جای مانده روی بدن مقتول نشان میداد او بر اثر استنشاق گاز مونواکسید کربن جانش را از دست داده است. ما درخواست داریم پرونده در کمیسیون پزشکی قانونی بررسی شود.
قاضی گفت: در ابتدا اینطور عنوان شده بود که مقتول بر اثر گازگرفتگی جانش را از دست داده است و خانواده هم چنین ادعایی داشتند اما بعد پزشکی قانونی بررسی و اعلام کرد علت فوت این نبوده و علت فوت مصرف داروهای دیازپام و کتامین بوده است که موکل شما هم اعتراف کرده به مقدار زیاد آن را داخل آب پرتقال ریخته و به شوهرش داده است. علت کبودی و قرمزی گسترده هم که عنوان میکنید فساد جسد بوده است. این مساله کاملاً روشن است.
سپس مهرداد، متهم ردیف دوم، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: اتهام مشارکت در قتل را قبول ندارم. حدود ۲۲ سال قبل با مقتول آشنا شدم. با هم همکار بودیم و او آن زمان ازدواج نکرده بود. بعد او درس خواند، پیشرفت کرد و سمتهای مختلف گرفت و من هم در بخشهای دیگر مشغول به کار شدم. محل کارمان جدا شد، تا اینکه بعد از ازدواجش یک روز با من تماس گرفت و گفت همسرش در بخش مالی شهرداری مشغول است و به من گفت هوای همسرم را داشته باش. از آنجا بود که من با مینا آشنا شدم. مینا در بخش مالی بود. میتوانست تخلفات پیمانکاران یا سایر بخشها را دربیاورد. او و مقتول، من را در این خصوص بسیار کمک میکردند. تخلفات و اسناد را به من میدادند و من هم به رئیسم میدادم. همین مساله باعث شده بود من خیلی پیشرفت کنم.
متهم ادامه داد: بعد مینا به بخش خزانهداری رفت و در آنجا مشغول شد. دستش کاملاً باز بود. من هم اسناد را میگرفتم و به رئیسم میدادم و همه چیز خیلی خوب پیش میرفت. ارتباط من با مقتول و زنش کاملاً کاری و دوستانه بود. هیچ کاری نبود که من برای مونا بکنم و شوهرش در جریان نباشد، حتی وقتی او را به خانه میرساندم با شوهرش خیلی صحبت میکردم. آنها خیلی با هم اختلاف داشتند و بارها جلوی من همدیگر را تهدید به مرگ کرده بودند. یک هفته قبل از حادثه مونا گفت میخواهد شوهرش را بکشد. فکر کردم مثل همیشه تهدید الکی میکند. بعد متوجه شدم حتی گاز خانه را باز کرده است. به او گفتم این کار را میکنی ساختمان منفجر میشود و بدبخت میشوی. خلاصه آن شب قتل اتفاق نیفتاد.
متهم گفت: یک هفته بعد اعلام کرده بودند تهران برف میبارد و من تا دم صبح در خیابان بودم. گوشی تلفنم خاموش شده بود. وقتی به خانه رسیدم شارژ کردم و خوابیدم. صبح زود بیدار شدم و دیدم تعداد زیادی پیام از طرف مونا دارم که میگوید شوهرش را با دارو خوابانده و ساعتهاست جواب نمیدهد. مونا قبلاً به من کلید داده بود تا کمکش کنم شوهرش را بکشد. من با همان کلید وارد خانه شدم و هرچه مقتول را صدا زدم بلند نشد. با خودم گفتم اگر بلند شد میگویم زنش میخواسته او را بکشد و من برای کمک آمدهام.
متهم ادامه داد: من یک قلم داشتم که برای بیحسی بود. نمیدانم چه دارویی در آن بود اما برای بیحسی موضعی بود. آن را به باسن مقتول زدم که ببینم به هوش است یا نه. خبری نشد و او تکان نخورد. بوی گاز میآمد. شلنگ را که سوراخ شده بود، سیمپیچ کردم و بخاری را هم خاموش کردم و بعد از خانه خارج شدم. من هیچ نقشی در قتل نداشتم.
منبع: اعتمادآنلاین