بحران هویت در معماری
به گزارش پایگاه خبری شورا آنلاین پنجمین نشست گفتمان شهر با موضوع «پایشِ هویتِ معماری؛ چالشِ بناهایِ دولتی» با حضور پیروز حناچی، معاون وزیر و دبیر شورای عالی معماری و شهرسازی، محمد مقدوری، معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری خراسان رضوی و تنی چند از اساتید برجسته معماری و علوم اجتماعی به میزبانی پژوهشکده ثامن چهارشنبهشب در تالار نور مشهد برگزار شد.
پیروز حناچی در این نشست با اشاره به حضور بارگاه مقدس علیبنموسیالرضا (ع) اظهار داشت: مشهد بهعنوان یکی از قدیمیترین شهرها و دومین شهر ایران ازنظر جمعیتی شناخته میشود که حضور بارگاه مقدس علیبنموسیالرضا (ع) و آرامگاههای حکیم ابوالقاسم فردوسی و نادرشاه افشار حاکی این مهم میباشند. بنابراین با روند رو به پیشرفت و امروزی شهر بررسی هویت شهری مشهد و شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار در هویت شهری آن بسیار ضروری به نظر میرسد.
وی تصریح کرد: حرم مطهر علیبنموسیالرضا (ع) یکی از مؤثرترین عناصر شکلدهنده هویت شهر مشهد است و هویت شهر مشهد بیش ازهر چیزی وابسته به حرم بوده و سایر عناصر هویتی تأثیرات چندانی در هویت شهر ندارند.
دبیر شورای عالی معماری و شهرسازی بابیان اینکه شهرداریها باید مسؤول حفظ بافتهای باارزش شهر باشند، اظهار داشت: باید نظام مدیریت شهری بهگونهای عمل کند که شهرداریها بهعنوان نخستین نهاد اجرایی شهری مسؤول حفظ بافتهای باارزش شهر باشند حتی اگر بخشی از این بافتهای باارزش تاریخی و فرهنگی، در فهرست آثار ملی ثبتشده نباشند.
وی تجربه سایر کشورها را موردتوجه قرار داد و گفت: در کشورهای دیگر نیز شهرداری به دنبال حفظ و احیا بافتهای تاریخی بوده است.
وی با تأکید بر تغییر و تحول مفهوم هویت در سالهای اخیر افزود: در اثر به وجود آمدن بحرانهای هویت و بهواسطه خصوصیت ذاتی مفهوم هویت که مرتباً در حال تغییر و تحول است بعضاً راهکارهایی سطحی و مقطعی بهمنظور ایجاد هویت بهکاربرده میشود که در واقع استفاده از چنین روشهایی تنها توهمی از هویت به وجود میآورد.
حناچی در ادامه گفت: ما به دنبال نظم بخشیدن به شهرها هستیم و تا جایی که امکان دارد تلاش میکنیم تا خودمان را به آن انضباطی که لازم است در حوزه شهرسازی داشته باشیم، نزدیکتر کنیم.
وی با بیان اینکه معمولاً هویت یک اثر معماری را با میزان ایدهها و اثرات برگرفته از ویژگیهای فرهنگی موجود در آن اثر میسنجند و با انتقاد از عدم بهکارگیری نیروی متخصص در ساختوسازها طی سالهای اخیر افزود: در تمامی فعالیتهای فنی حضور مهندسان و متخصصان با در نظر گرفتن آسایش و رضایتمندی مردم امری ضروری است و هماندیشی صاحبنظران، اساتید دانشگاهی، سیاستگذاران و مدیران و مسؤولان کشوری در چنین نشستهایی در جامعه برای دستیابی به راهبردی کارآمد میتواند چراغ راه رسیدن به توسعه همهجانبه و پایدار باشد.
وی تصریح کرد: یک سازه معماری علاوه بر دربرداشتن میراث فرهنگی ویژگیهای کارکردی معماری را نیز باید در خود داشته باشد تا بتوان آن را اثری با هویت محیطی و فرهنگی معرفی نمود. ازاینرو عوامل دیگری نیز باید در تکوین هویت معماری مداخله داشته باشد تا فقدان چنان مهمی نتواند مهر بیهویتی بر موجودیت اثر معماری زند.
وی با اشاره به ویژگیهای زیبایی، دانش و اصالت طرح در یک سازه معماری، آنها را عوامل مهمی خواند که تمام آثار والای معماری چه آنها که از پیشینیان بر جای مانده و چه آنها که معاصرند و چه آنهایی که با گذشته پیوند دارند و چه آنهایی که فناوری را همچون نمودی از دنیای امروز و فردا ارائه میکنند به یک اندازه از آنها برخوردارند.
حناچی با اشاره به ورود مدرنیته به ایران اظهار داشت: پس از ورود مدرنیته به ایران تقابل دو معیار سنجش سنتی و مدرن بر روی معماری تأثیر گذاشت و جوابهای متفاوت این دو دیدگاه در مورد چیستی و کیستی معماری بحران هویتی را در ایران و سرزمینهای مشابه آن ایجاد کرد
وی به الگوبرداری یکسویه ایرانیان از اروپا در دوران صفویه اشاره کرد و افزود: از دوره صفویه در پی توسعه صنعتی و اجتماعی اروپا رابطهای یکسویه بین ایران و اروپا پدید آمد و اقتباس و الگوبرداری از بعضی مظاهر آن توسط ایرانیان آغاز شد که متأسفانه بیشتر بر هنرهای انتزاعی مانند نقاشی و نگارگری تأثیر گذاشت.
حناچی در ادامه افزود: پیش از ورود مدرنیته به ایران، ایرانیان دغدغه این را نداشتند که چه چیز را از کجا بگیرند، برای آنکه ذهن و فکری مولد داشتند. اگر چیزی را از کسی میگرفتند بهسرعت مطابق نیازها و اعتقادات خویش آن را چنان دگرگون میکردند و به آن هویت میبخشیدند که آن اثر دقیقاً به حوزه تمدن ایران تعلق میگرفت.
وی با اشاره به ورود مدرنیته به ایران و دلباختگی معماری ما به معماری غرب آن را عامل مرگ و از دست رفتن معماری سنتی عنوان کرد و اظهار داشت: در آن دوران زمانی که معماری ایران دیگر چیزی برای ارائه در دنیای معاصر نداشت. بحران هویت و مسئله هویت ملی در ایران مطرح شد. این مسئله با توجه به نوع نگاه حکومت پهلوی اول به هویت ملی به اوج خود رسید که مصادیق آن را در معماری این دوره بهوضوح میتوان مشاهده کرد.
وی در ادامه با بیان اینکه در دوران پس از مدرنیته ایرانیان برای آنکه بیش از این از غرب عقب نباشند بهصورت دستپاچه و شتابزده تصمیم به نوسازی گرفتند افزود: درواقع روان غربزده ما در آن دوران دچار چنان حقارتی بود که یا تمام گذشته خود را نفی میکرد و یا به پیروی کامل از زندگی غرب میپرداخت و تنها راه نجات را بازگشت به آن گذشته تصور میکرد، غافل از آنکه تکرار تاریخی برای ایجاد هویت امکانپذیر نیست زیرا در جهان امروز که اصالت به تغییر و تحول است این نوع هویت بخشی مردود و غیر سازنده است.
وی در پایان با بیان اینکه ما از لحاظ هویتی و فرهنگی دچار بلاتکلیفی و سردرگمی هستیم دلیل آن را دست نیافتن به درک درستی از مفهوم واقعی هویت و یا فراموشی آن عنوان کرد و افزود: پیشینیان ما به این مسأله واقف بودند و آثاری بهجا گذاشتهاند که حول کار و خلاقیت بود که هماکنون بخشی از هویت فرهنگی ما را میسازند. در آن زمان، اصالت به معماری بود نه به معمار، بنابراین، تمایزی ایجاد نمیشد که هویتی خلق شود چراکه هویت زاده تمایزهاست.