نقدی بر برنامه های رمضانی تلویزیون
به گزارش پایگاه خبری شورا آنلاین محمد تقی فهیم موضوعی که در سریال «برادر» جواد افشار دستمایه قرار گرفته است را قابل دفاع دانست و در عین حال استفاده دربست و مینیبوسی بازیگران «کیمیا» در این مجموعه و حضور پررنگ اسپانسر را به عنوان ضعف «برادر» یادآوری کرد.
او گفت: داستانی در «برادر» روایت میشود که خلاف بسیاری از قصههایی که این روزها باب شده، قهرمان دارد و قهرمان او، آنقدر قهرمان است که حتی فامیلیاش هم »پهلوان» است. داستانی مستقیم و با فراز و فرودهای مشخص. پدری که روی حساب و کتابهای دنیوی و اخروی خود حساسیتهای بسیاری دارد و از قضا فرزندی که با او اختلاف نظر بیشتری دارد، بیشتر به درد او میخورد.
این منتقد در ابتدا درباره مجموعه «برادر» جواد افشار با اعتقاد بر اینکه این مجموعه رمضانی برادر «کیمیا»ست، مطرح کرد: به نظر میآید جواد افشار در نوع ارائه کارهایش ذائقه مخاطب را به دست آورده است، یعنی میتواند به کار فرم و شکل دهد و آن را جمع کند که در حال حاضر مهمترین کار برای رسانه ملی همین است؛ چرا که کارهای بسیاری از افراد بهنام، ناتمام در تلویزیون مانده است که نتوانستهاند آن را جمع و جور کنند. اما اینکه چقدر این نوع کارها و رویکردها منجر به خلق اثر کیفی میشود بستگی به عوامل متعدد، از جمله عوامل مدیریتی در تلویزیون دارد.
او سپس بحث مالی را یکی از مهمترین بخش تولید یک مجموعه اثرگذار عنوان کرد و گفت: متأسفانه تلویزیون در حال حاضر در وضعیتی به سر میبرد که به سمت اتفاق متداول در رسانههای دنیا (اسپانسر) رفته است، اما متأسفانه مشکل اینجاست که حضور اسپانسر در رسانه ما همچنان محل مناقشه است.
این منتقد با بیان اینکه کارهای نمایشی در تلویزیون تبدیل به آگهی بازرگانی شدهاند، توضیح داد: به عنوان مثال در مجموعه «دورهمی» آقای مدیری دیگر خود را موظف کرده است که به عنوان مثال به مخاطب بگوید به فلان شماره پیام دهید. در مجموعه «برادر» نیز همین اتفاق افتاده است و به جای قصه پُر و پیمان و داستانهای اصلی، اسپانسر به شکلی گل درشت به مخاطب فریاد میزند که من را ببینید. متأسفانه ما هنوز فرق بین اسپانسر و آگهی بازرگانی را نمیدانیم. آگهی باید متفاوت با شیوه بیان باشد و نوع نریشنها و به کارگیری کلمات کاملا از آیتمهای نمایشی مجزاست. متأسفانه سریالهای ما هم به همین وضع افتادهاند و فکر میکنیم اگر قرار است اسپانسر وجود داشته باشد، باید به شکل عریان و علنی در مجموعه عنوان شود؛ بنابراین آن چیزی که به کار آسیب زده است این است که مخاطب اصل کار را قبول ندارد و به چشم آگهی آن را میبیند.
فهیم در ادامه گفت: گلدرشت معرفی کردن اسپانسرها از مجموعه سیروس مقدم در سریال معروفش شروع شد و به اینجا رسید.
این منتقد درباره قصه مجموعه «برادر» نیز اظهار کرد: مجموعه «برادر» محتوای بهروزی دارد که رویکردهایش نسبت به ارزشهای جامعه درست بوده است، چرا که به هر حال ما در امر اخلاق و زیادهطلبی سقوطهای بسیاری داشتهایم؛ بنابراین معتقدم قصه این مجموعه صرف حضور بازیگران «کیمیا» بهروز است و باعث کهنگی نمیشود؛ البته این نقص است که بلافاصله بازیگران مجموعهای که به تازگی از تلویزیون پخش شده است را در مجموعه دیگری به کار بگیریم؛ چرا که ذهنیت مخاطب را خدشهدار میکند اما کهنگی سریال ارتباطی به بازیگران ندارد. موضوع، بازاری است که درگیر پول اندوزی و چک بازی است و همه اینها آفتهایی است که در جامعه وجود دارد؛ بنابراین دستمایهای که آقای جواد افشار انتخاب کرده است قابل دفاع است و خوب است که سریالهای بسیاری با این موضوعات بیشتر کار شود.
فهیم در ادامه ضعف دیگر این مجموعه تلویزیونی را استفاده دربست و مینیبوسی بازیگران «کیمیا» در مجموعه «برادر» دانست و گفت: استفاده تیمی خوب است اما تیمی که افراد آن پشت دوربین باشند نه جلوی دوربین؛ بنابراین در این مجموعه بخشی از شخصیتهایی که بیش از این در «کیمیا» بازی کرده بودند به کار آسیب زدند. بنابراین بحث اسپانسر و بحث بازیگران تکراری در مجموعه «کیمیا» را میتوان از نقاط ضعف این مجموعه رمضانی عنوان کرد.
او سپس درباره ورود اسپانسرها به مجموعههای تلویزیونی اظهار کرد: متأسفانه اسپانسرهای ما در بخش کالاهای مصرفی و وارداتی ورود میکنند. اگر یک کارخانه تولیدی بود که اسپانسری ورود میکرد، دلمان نمیسوخت اما جای سوال است که یک برنج وارداتی این همه پول آگهی را از کجا میآورد؟! تلویزیون که قرار است در جهت آسیبشناسی حرکت کند و به مردم بابت فریب خوردن هشدار دهد، باید این نکته را در نظر بگیرد که چنین اسپانسرهایی مینوانند آسیبزننده باشند.
استقبال از مجموعه «دودکش» در آن مقطع زمانی سازندگان را به فکر واداشت تا شخصیتهای شکل گرفته و دوستداشتنی سریال را به یکباره رها نکنند و از آنها مانند سریال «پایتخت» در سریهای بعدی هم بهره ببرند، اما این منتقد دربارهی حاصل دودکش که «پادری» شده، معتقد است: اصلیترین مشکل این مجموعه این است که قصه ندارد و از طرفی انرژی همه بازیگران صرف خلق تکیهکلامها شده است و به نوعی مهرههای این مجموعه درست در نخ تسبیح قرار نگرفتهاند.
او سپس تأکید کرد: تکیهکلامهای بیجا و متداوم منجر به این شده است که مخاطب این عبارات را پس بزند.
فهیم شیرینی مجموعه «پادری» را کشمکش دو بازیگر هومن برقنورد و بهنام تشکر عنوان کرد و گفت: تنها شیرینی که این مجموعه دارد کشمکش این دو بازیگر است، اما همین هم در بسیاری مواقع دچار افراط بیش از حد شده است.
او با اعتقاد بر اینکه قصه و داستان «پادری» بسط و گسترش ندارد، یادآور شد: تنها یکسری موقعیت است که این موقعیتها هم به نوعی تحمیل شده است.
او با تأکید بر اینکه آسیب «پادری» به نبود قصهی آن برمیگردد، توضیح داد: «پادری» در واقع فاقد قصه، داستان و داستانک است و صرفا همه انرژی گروه صرف خلق تکیهکلامها شده است. تکیهکلام به عنوان نمکی از کار خوب است آن هم در شرایطی که به اندازه کم از آن استفاده شود در حالی که در این مجموعه استفاده از تکیهکلامها تأثیر معکوسی داشته است و در بکارگیری آنها افراط شده است. حتی در ارتباط با کاراکترهای زن در این مجموعه بیش از اندازه از تکیهکلامها استفاده شده است و همه اینها نشان میدهد قصهای در کار نبوده است که پیش برود و کار متکی به چند موقعیت و تکیهکلام است.
این منتقد دربارهی شخصیت هومن برقنورد در مجموعه «پادری» اظهار کرد: هومن برقنورد در اجرا بسیار افراط کرده است و تمام انرژی خود را صرف پراندن این تکیهکلامها با داد و فریاد میکند؛ بنابراین در چنین خانوادهای با این شرایط آدمی با این وزن بالا پذیرفتنی نیست که مدام از تکیهکلامها استفاده کند.
فهیم در پایان با اشاره به شخصیت بهنام تشکر در مجموعه «پادری» یادآور شد: معمولا در کارهای طنز باید بتوانیم چهرههای طناز و با ثباتی را خلق کنیم مثل مستربین که بهنام تشکر سعی کرده است از فیگورهای این شخصیت استفاده کند.