مدیر روابط عمومی شهرداری تهران: از ارتباطاتم برای تبلیغ نمایشم استفاده کردم نه امکانات شهرداری/ با ۸۰ درصد تخفیف تابلوی تبلیغاتی گرفتم!
به گزارش شوراآنلاین، نمایش «یک دقیقه و سیزده ثانیه» به کارگردانی «شهرام گیل آبادی» مدیر روابط عمومی شهرداری تهران از اول مرداد در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به نمایش درآمده و جالب است که بیلبوردهای آن را در نقاط مختلف شهر مانند مترو نبرد، مترو فردوسی، مترو انقلاب، خیابان ایرانشهر، خیابان قرنی و بسیاری مکانهای دیگر میبینیم؛ با توجه به اینکه سهم تئاتر در بیلبوردهای شهری، همواره بسیار ناچیز بوده است، چگونه نمایش گیل آبادی توانسته چنین تبلیغات گسترده ای را به خود اختصاص دهد؟ بخشی از مصاحبه گیل ابادی با روزنامه قانون را می خوانیم.
*آقای گیل آبادی، شما سالهاست در شهرداری تهران دارای سمتهای رده بالایی نیزهستید. در حال حاضر بیلبورد کار شما در سطح شهر دیده می شود؛ در حالی که کارگردانان دیگر به سادگی نمی توانند حتی یک بیلبورد را در شهر برای چند روز تبلیغ کار خود داشته باشند. خیلیها میگویند شما از رانت شهرداری استفاده میکنید.
ما در شهرداری تهران به تئاتر اهمیت ویژهای دادیم. تئاتر، هنری است که باید مورد حمایت قرار بگیرد اما همه اینها تعریف نشده است. این نیست که شهرداری تهران وظیفه داشته باشد که تئاتر را مورد حمایت قرار دهد، هیچجایی این وظیفه را برای شهرداری مشخص نکردهاند. ارگانهایی که باید تئاتر را مورد حمایت قرار دهند یا خوابند یا خوابزده هستند. به نظر من توجه جدی به تئاتر، توجه به فرهنگ جامعه است. این هنرمندان باید دیده شوند. سابقه را که مرور کنید، متوجه این می شوید که ما خودمان در تبلیغات شهری یک سهمی را برای تئاتر به صورت نانوشته باقی گذاشتیم. هر گروه تئاتری که به ما یا به سازمان زیباسازی مراجعه کرده، حتما از تبلیغات شهری بهرهمند شده است. شهرداری تهران، ۳۲ سالن تئاتر ساخته است؛ در حالی که این وظیفهاش محسوبنمیشود اما در سرانه شهری این موضوع دیده شده است. شهردار تهران واقعا خود را ملزم می کند و همه جا نیز گفته و در جلسات متعدد روی سهم تئاتر و سینما تاکید جدی کرده است.
*همیشه تاکید کردهاند ولی اتفاقی نمیافتد. با هرکسی صحبت میکنید، می گوید یا باید رانت داشته باشید یا لابی کنید یا هزینههای سنگین برای بیلبورد بپردازید.
کسانی که امروز نامههایشان پیش من است، رانت نداشتند اما یک نامه معمولی آوردند و ما سعی کردیم حمایت لازم را بکنیم، بدون اینکه یک ریال هزینه بپردازند. در حالی که این در وظیفه ما تعریف نشده است اما این نوع حمایت باید از طرف دستگاههای مسئول اتفاق بیفتد و کلاسه شود. ما متاسفانه در حال حاضر نه در برنامه ریزی، نه در مدیریت و نه در هدف گذاری، وجه حمایتی از تئاتر را در دستگاه های فرهنگی نمی بینیم و اگرهم چیزهایی نوشته شده دارند، اساسا الزام انجام به آن نوشته را نمی بینیم. مثلا سوالاتی که خودم از خودم دارم، این است که تماشاخانههای خصوصی، کجای سیاستهای تئاتری کشور قرار دارند؟ تماشاگر، کجای سیاستهای تئاتری کشور قرار دارد؟ حمایت از آثار، کجای سیاستهای کلی حمایتی قرار دارد و هزاران سوال دیگر. در نهایت سند ملی تئاتر ایران کجاست که بخواهد همه چیز را در خودش تعریف کند و جای دهد؟
*این مساله را در ارتباط با کار خودتان بگویید. آیا شما از امکانات شهرداری برای تبلیغ اثر خود استفاده کردید؟
من ۲۷ سال ژورنالیستم و کار ارتباطی انجام میدهم؛در این سالها رفقای متعددی دارم و این رفقا جایی که میبینند باید کنار من قرار بگیرند، هستند و جایی که من احساس کنم باید از آنها بهره بگیرم، حتما استفاده میکنم. ما یک لحظه از امکانات شهرداری برای تبلیغ اثر خودمان استفاده نکردیم و هرچیزی که در سطح شهر میبینید، گفتوگویی است که بین من و بعضی از دوستانی که شرکتهای تبلیغاتی دارند، رخ داده و جالب است بدانید که صورت حساب کارهایی راکه اتفاق افتاده دارم و با ۸۰ درصد تخفیف و گاهی با ۶۰درصد تخفیف جاهایی را که مورد نیاز ما بوده، گرفتیم و استفاده کردیم.
*چرا کارگردانهای دیگر نمیتوانند چنین تبلیغات گسترده ای در سطح شهر و متروها داشته باشند؟
قرار نیست که هرکسی بتواند همه کاری را انجام دهد. عرض کردم ۲۷ سال است که انرژی و کارم، حول محور ارتباطات شکل گرفته و ممکن است من نتوانم کار اقتصادی دیگری انجام دهم اما این کار را خیلی خوب بلدم و ارتباطات این کار را خیلی خوب دارم. مثلا اگر بخواهم در مطبوعات مختلف، کاری را انجام دهم حتما با یک تعامل مثبت امکان پذیر میشود، چون شغل من است. کارگردان های دیگر به دو صورت میتوانند این کار را انجام دهند، یا مشاورین تبلیغاتی و ارتباطی قوی داشته یا خودشان زمینه لازم را داشته باشند. ما در گروه خودمان نیاز به این دو بخش نداریم. اینها فارغ از ارزش هایی است که خود اثر دارد و باید تماشاگر را جذب کند؛ به جد باید مستر پلن تبلیغی داشته باشید وگرنه همه شکست میخوریم. باید مستر پلن اقتصادی داشته باشیم و گرنه در این زمینه نیزشکست میخوریم.باید به همان اندازهای که روی اثر هنری کار میکنیم، روی ارتباطات نیز کار کنیم. تئاتر یک کار حرفهای است و این دلیل نمی شود که از وظایف خودش عدول کند و همه چیز را به گردن دیگران بیندازد. اگرهیچکس من را یاری نکند، آیا کار من باید شکست بخورد؟ باید برای پیروزی آن تلاش کرد.
*با توجه به حرفهای شما پس استفاده از امکانات شهرداری، حالا اگر نگوییم رانت، باید بگوییم که نیاز به ارتباطات گسترده دارد. جوانانی که کار می کنند و اتفاقا پیشرو هم هستند، دارای چنین روابط گسترده ای نیستند و البته که پول پرداخت اجاره ۱۰ روز بیلبورد را ندارند. این افراد چه باید بکنند؟
من این موضوع را رد می کنم. من در خانواده تئاتر، یک ریشه ۳۰ ساله دارم. واقعا هرکدام از دوستان که درخواستی داشتند، رد نشده است. شما اگر می بینید که کارهایی مانند «لامبورگینی» و «نامههای عاشقانه» یا قبل از آن کار آقای دکتر خاکی، بیلبوردهایی در سطح شهر دارند، بدون هیچ رانت و ارتباطی این اتفاق افتاده است. ارتباط اینها تنها یک یادداشت معمولی است که به سیستم آمده و ما در حد وسعمان به آنها کمک کردیم. قبلتر کار آقای رحمانیان از کجا نصب شد؟ این را قبول دارم که سیستمی ممکن است برای این موضوع وجود نداشته باشد اما شهرداری تهران به سهم خودش یک بخشی را به این موضوع اختصاص داده است. ما در تابلوهای شهری باید به موضوعات فرهنگی بپردازیم. گاهی اوقات این تابلوها خالی است و می رویم یک فیلم یا تئاتر را آنجا تبلیغ میکنیم. این نیست که جزو وظایف ما تعریف شده باشد اما با خودمان میگوییم که این سرمایه مملکت و تئاتر، یک اثر ملی است برای ما و باید از این سرمایه استفاده کرد. این یک بخش موضوع است.