تهران، شهر بیدفاع
اگرچه وقتی از بحران شهر تهران صحبت میکنیم، بسیاری حوادث احتمالی در این شهر را نگرانکننده تلقی میکنند؛ ولی باید بحرانهای مالی مدیریت شهری تهران و مسائل اجتماعی و فرهنگی را نیز به عنوان مشکلات جدی شهر تلقی کرد. اما درباره همان حوادث طبیعی و غیرطبیعی که شهر را تهدید میکنند، باید شهر تهران را شهر بیدفاع دانست؛ شهری که حوادث متعدد نظیر زلزله و آتشسوزی این شهر را تهدید میکنند. مسئله اصلی برای مسئولان شهری تهران، این است که سیستم فعلی مدیریت شهر نگرش مدیریت پسابحرانی دارد و بیشتر متمرکز بر آن بوده که اگر حادثهای رخ داد، برای بعد از حادثه چه باید کرد؛ یعنی نگاه پیشگیرانه و مدیریت ریسک در نگاه اداره شهر غایب است. ما همواره منتظر بودهایم حادثهای مانند پلاسکو رخ دهد و بعد به آن بپردازیم. حتی در همین مورد نیز مثلا سولههای بحران که برای این منظور در نظر گرفته شده بود، درحالحاضر به کاربریهای دیگر اختصاص پیدا کرده است. بنابراین در مجموع میتوان گفت رویکرد پیشگیرانه در مدیریت شهر تهران وجود نداشته است. در حالی که بسیاری از شهرهای دنیا در قالب مدیریت ریسک، کانونهای بحران را شناسایی میکنند و با تحلیل کمّی و کیفی آنها، احتمال وقوع هر حادثه و خسارت احتمالی وارده را برآورد میکنند و برای بالاترین ریسکها، برنامهریزی خود را به گونهای صورت میدهند که یا جلوی حادثه بهطور کامل گرفته شود یا اثر احتمالی تقلیل یابد.
سیستم فعلی مدیریت شهر نگرش مدیریت پسابحرانی دارد و بیشتر متمرکز بر آن بوده که اگر حادثهای رخ داد، برای بعد از حادثه چه باید کرد
درحالیکه در ساختار مدیریت شهر تهران، حوزه مدیریت ریسک بههیچوجه دیده نشده و کاری در این حوزه انجام نشده است. بنابراین رویکردی با نگاه افزایش ایمنی شهر در قالب یک ساختار فراگیر و یکپارچه، در مدیریت شهر غایب بوده است. به همین دلیل است که از شهر تهران به عنوان شهر بیدفاع نام برده میشود.
در یک نگاه کلی، باید تأکید کرد درباره مدیریت بحران به معنی اینکه اتفاق ناگواری رخ دهد و بعد از آن مدیریت شهری چه کارهایی انجام دهد، برنامههایی وجود دارد؛ ولی در زمینه مدیریت ریسک و مدیریت پیشگیرانه مشکلات، اقدام درخور توجهی صورت نگرفته است. از همین رو، لازم است این حوزه به صورت جدی در دستور کار مدیریت فعلی شهر قرار گیرد. البته مدیریت ریسک در شهرداری تهران تعریف شده؛ ولی تا امروز گزارشی منسجم که بتوان به آن استناد کرد، در این بخش تهیه نشده است که باید با اولویت بالا به آن پرداخته شود.
شهرداری بیپول
باید برای همه شهروندان تهران مشخص شود که مدیریت جدید در چه شرایطی اداره شهر را بر عهده گرفته است. در این صورت، میتوان امید داشت برای کنترل برخی مشکلات شهر، از مشارکت عمومی شهروندان نیز بهره گرفت و حتی برای انجام برخی آموزشهای عمومی شهروندان برای مشارکت در مدیریت بحران شهر، برنامهریزی کرد. این مقدمه به این دلیل لازم بود تا گریزی زده شود بر مسائل مالی شهرداری تهران. حجم بدهیهای فعلی و بدهیهای آتی شهرداری، معادل بیش از چهار برابر بودجه سالانه شهر تهران است. به علاوه، برای سال جاری تا این لحظه و بر اساس برآوردی که صورت گرفته، درآمدها ۶۰ درصد کمتر از برنامهها و هزینهها نیز بیشتر از پیشبینیها است. بنابراین میتوان مسئله مالی را از جهت بازپرداخت بدهیها و همچنین ایجاد درآمدهای پایدار برای مدیریت شهر، به عنوان مسئلهای جدی و حتی بحرانی تلقی کرد. خود ایجاد درآمدهای پایدار نیز بسیار مهم است؛ چراکه ایجاد منابع مالی از طریق فروش تراکم و حتی پیشفروش تراکم و مواردی از این قبیل که در ساختار قبلی مدیریت شهر صورت گرفته، چالشهایی جدی را برای شهر ایجاد کرده است. در واقع این رویکرد تأمین مالی، نه تأمین مالی پایدار شهر که تخریب پایدار شهر بوده است که نیازمند تغییر رویه در آن هستیم.
بدون قضاوت درباره اینکه چنین نگرش واحدی در گذشته وجود داشته یا خیر، باید یک مطالبه عمومی را برای همگرایی میان همه مسئولان ایجاد کرد؛ اینکه همه مسئولان باور کنند حل معضلات تهران عزمی عمومی را میطلبد و مجموعه حاکمیت باید برای حل مشکلات کمک کنند. شهر تهران به همان میزان که در صورت بروز مشکلی، میتواند در سطح کلان کشور باعث نگرانی شود، میتواند با برنامهریزی و نگاه درست، به یک الگوی شهری در سطح داخل و خارج تبدیل شود.