سیاسی

برچسب هاى جدید انتخاباتى رسید/ داعشى یا عقب مانده!

/عباس علیپور – مدیرمسئول/

در فضای سیاسی ایران مورد عجیبی وجود دارد که با هیچ معیار سیاسی یا اخلاقی قابل ارزیابی نیست و در هیچ تحلیلی نمی‌گنجد. گویا بیشترِ گروه‌های سیاسی، افراد و جریان‌ها و حامیان آنها در کشور ما با مقوله‌ای به نام «منافع ملی» بیگانه‌اند! با تاسف فراوان، گویی منافع ملی در برابر منافع جناحی و تعصبات گروهی‌شان پشیزی ارزش ندارد و حاضرند هر چیزی را به پای منافعی زودگذر، قربانی کنند.

 

این ماجرا چپ و راست و اصولگرا و اصلاح‌طلب هم ندارد و بسیاری از افرادی که در این دسته‌بندی‌ها قرار می‌گیرند به این مصیبت، دچارند و با رفتار و عملکردشان خواسته یا ناخواسته، در جهت تضعیف نظام و کشور قدم برمی‌دارند. و این طنز تلخِ روزگار ماست که افرادی خود را اصولگرا و اصلاح‌طلب می‌نامند که عملکرد و گفتار و رفتارشان کوچکترین نسبتی با اصولگرایی و اصلاح‌طلبی ندارد! از مصداق‌های فراوانِ این بحث می‌گذریم و در این یادداشت، به بهانه انتخابات اخیر و ارتباط آن با موضوع اخیر، به بررسی رفتار سیاسی برخی جریان‌ها و حامیان‌شان می‌پردازیم.
 
 
 
اول: هر چند نمی‌توان این مساله را عمومیت داد و حتما در این جریان‌ها افراد شاخص و معقول و معتدلى هستند که منافع ملی کشور برای‎شان اولویت دارد، اما در این میان برخى رسانه ها ، افراد سیاسى و هواداران‌شان در کشور ما هستندکه با عملکردشان نشان داده‌اند که «احترام به رای و نظر مردم» فقط لغلغه زبان آنهاست و در عمل، نظر مردم مادامی برای‌شان محترم است که به تاییدشان بیانجامد و آنها را به کرسی قدرت برساند! اگر تا دیروز، اصولگرایان در سپهر سیاسی کشور به درستی، اصلاح‌طلبان را به دلیل سیاست‌هایشان پس از انتخابات سال ۸۸ سرزنش کرده و تاکید می‌کردند اصلاح‌طلبی و دموکراسی از راه آتش زدن سطل زباله و زیر سوال بردن همه ارکان نظام نمی‌گذرد، و نباید سلامت انتخابات را زیر سؤال برد، امروز خودشان به نحوی دیگر پای در همان مسیرِ غلط گذاشته‎اند و به شکلی دیگر زیر میز رقابت‌های انتخاباتی می‌زنند. 
 
 
تا دیروز رقیب را به خاطر زیر سوال بردن جایگاه شورای نگهبان زیر سوال می‌بردند و امروز، دقیقا همان کار را می‌کنند و رقبایی که از فیلتر شورای نگهبان گذشته‌اند را منتسب به بیگانه و وهابیت و داعش(!) کرده و از این طریق، سعی در حذف رقیب می‌کنند. بی‌آنکه توجه کنند این سیاست، نهایتا به زیر سوال رفتن عملکرد شورای نگهبان و استقلال کشور می‌انجامد. 
 
 
از سوی دیگر بخشی از اصلاح‌طلبان نیز علی‌رغم شعارهای همیشگی‌شان مبنی بر احترام به خواست و رای مردم، بر آتش دو قطبی‌سازی تهران و شهرستان می‌دمند و شهرستانی‌ها را (فقط به خاطر رای‌شان به جریان اصولگرا) عقب مانده سیاسی توصیف می‌کنند! بی‌آنکه پاسخ بدهند اگر رای به جریان رقیب به معنی توسعه نیافتگی است، اصولا چرا دَم از انتخاباتِ آزاد و آزادی بیان می‌زنند؟ بدون انتخابات بگویند لیست اصلاح طلبان پیروز است و تمام.
 
 
از پیروزی در انتخابات شادمانند و رقیب‌شان را به شنیدن «صدای مردم» و «پیام انتخابات» دعوت می‌کنند بی‌آنکه بگویند چطور ممکن است انتخابات، مادامی که نردبان رسیدن‌شان به قدرت باشد، دارای «پیام» و «صدای مردم» است و به محض اینکه همین صندوق‌ها، پیروزی رقیب‌ را به ارمغان می‌آورد، پیامی جز «تقلب» یا "عقب ماندگى" یا "غرب زدگى" ندارد؟!
 
 
دوم: کاش جریان‌ها و چهره‌های سیاسی کمی از شعار و عوام فریبی دست بر می‌داشتند و با همه نواقصی که ممکن است در قوانین کشور وجود داشته باشد – که اصولا جایگاه مجلس برای وضع قوانین و اصلاح آنهاست –  همواره و در هر شرایطی به قانون تمکین می‌کردند و آن را فصل‌الخطاب می‌دانستند. خوب بود اگر بعضی از این جریان‌ها، کمی برای فهم و شعور مردم ارزش قائل می‌شدند و هر کدام‌شان هر بار با یک بازی جدید، زیر میز رقابت نمی‌زدند و به انحای مختلف، رای مردم را زیر سوال نمی‌بردند. کاش منافع ملی برای‌شان اولویت داشت و فرصت بی‌نظیر انتخابات در کشورمان را هر از چند گاهی به تهدیدی علیه نظام تبدیل نمی‌کردند!
سوم: تمکین به رأى مردم یعنى: احترام به رأى دهندگان و منتخبانشان، پذیرش کاستى خود به جهت عدم مواجه با اقبال عمومى و تلاش براى رفع آن و حضور مجدد در انتخابات بعدى.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا